عزب خانه . [ ع َزَ ن َ 
/ ن ِ ] (اِ مرکب ) جایی  که  مردان  مجرد گرد آیند و با زنان  بطور مشروع  یا نامشروع  مباشرت  کنند. (فرهنگ  فارسی  معین ). خانه ٔ نهانی  که  جوانان  زن ناکرده  دارند عیش های  نهانی  را. خلوت خانه ٔ پسران  مجرد. خانه ٔ بی اغیار عزبی  را. (یادداشت  مرحوم  دهخدا) 
: با ثنای  تو عقد بسته  بهم 
در عزب خانه  عیسی  مریم . 
سنائی .
نفس  نباتی  ار به  عزب خانه  بازشد
عیبش  مکن  که  مادر بستان  سترون  است . 
انوری .
باد ازو ناردانه  کرده  جدا
چون  عزب خانه های  زنبور است .
؟ (از تاج المآثر).
برسم  جوانان  نوخاسته 
عزب خانه  و خلوت  آراسته .
نزاری  قهستانی .