اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عزر

نویسه گردانی: ʽZR
عزر. [ ع َ ] (ع مص ) نکوهیدن . (منتهی الارب ). ملامت کردن .(از اقرب الموارد). || یاری نمودن . (منتهی الارب ). کمک کردن . (از اقرب الموارد). || بازداشتن . (منتهی الارب ). منع کردن و رد کردن . (از اقرب الموارد). رد و منع. (تاج المصادر بیهقی ). || گائیدن . (منتهی الارب ). || به ستم بر کاری داشتن . (منتهی الارب ). مجبور کردن بر کاری . (از تاج العروس ). ۞ || آگاه گردانیدن بر باب دین و فرائض و احکام . (منتهی الارب ): عزر الرجل علی الفرائض و الاحکام ؛ آن شخص را بر فرائض و احکام واقف کرد. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۷۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۰ ثانیه
عذر به دست آوردن . [ع ُ ب ِ دَ وَ دَ ] (مص مرکب ) بهانه پیدا کردن جهت اعتذار. راه فرار یافتن برای گناه که مرتکب شده است .
فرنبغ. [ فَ رَم بَ ] (اِخ ) از: فَر(به معنی شکوه ) + بغ (به معنی خدا). نام یکی از سه آتشکده بزرگ ایران کهن و به معنی آتش شکوه خدایی است. محل این آتشکد...
« قبلی ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ صفحه ۸ از ۸ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.