اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عزف

نویسه گردانی: ʽZF
عزف . [ ع َ ] (ع مص ) پائیدن بر اکل و شرب . (از منتهی الارب ). ادامه دادن به خوردن و آشامیدن . (از اقرب الموارد). || جهیدن نای گلوی شتر وقت مرگ . (از منتهی الارب ): عزف البعیر؛ حنجره ٔشتر هنگام مردن جهید. || زهد پیشه کردن نفس از چیزی و منصرف شدن از آن ، و یا روی گردان شدن ازچیزی . (از اقرب الموارد). عُزوف . رجوع به عزوف شود. || آواز دادن قوس و کمان . (از اقرب الموارد). عَزیف . رجوع به عزیف شود. || طنبور زدن و جز آن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
دریای آزف . [ دَرْ ی ِ زُ ] (اِخ ) ۞ دریائی است بوسعت حدود 38 هزار کیلومتر مربع از شاخه های شمالی دریای سیاه که بوسیله ٔ تنگه ٔ کِرچ با ای...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.