اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عسیب

نویسه گردانی: ʽSYB
عسیب . [ ع َ ] (ع اِ) استخوان دنب و بن آن ، یا روئیدن گاه موی آن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). استخوان ذَنَب . (مخزن الادویة) : یستحب ّ فی الفرس قصر العسیب و هو عظم الذنب و جلده ، و لذلک قال بعض الاعراب «اختره طویل الذنب قصیرالذَّنَب » یعنی طویل الشعر، قصیرالعسیب . (صبح الاعشی ج 2 ص 22). || پشت پای . (منتهی الارب ). ظاهر و خارج قدم . (از اقرب الموارد). || پشت پر به درازی . (منتهی الارب ). ریش و پر از درازا. (از اقرب الموارد). || شاخ خرما برگ دورکرده که راست و باریک باشد. (منتهی الارب ). جرید از نخل که باریک و مستقیم باشد و خوص و برگ آن جدا شده باشد. (از اقرب الموارد). || شاخ خرما که برگ نیاورده باشد، و آن اندکی بالاتر از کَرب است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آنچه خوص و برگ آن روئیده باشد، پس آن همان سَعَف است . ۞ || کفتگی در کوه . (منتهی الارب ). شق و شکاف در کوه . (از اقرب الموارد). ج ، عُسبان (منتهی الارب ) (اقرب الموارد)، عسب [ ع ُ / ع ُ س ُ ] . (اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۰ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
پاتو لوژی، رنج شناسی، ویداشناسی
آسیب و شیب . [ ب ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) دلواپسی . اضطراب . تشویش . رنج . تعب : بلشکرگه خویش بازآمدندبرِ پهلوانان فراز آمدندهمه شب بخواب اند...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.