اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عشاق

نویسه گردانی: ʽŠAQ
عشاق . [ ع ُش ْ شا ] (اِخ ) (جزیرةالَ ...) شهر سینوپ که در آسیای صغیر در کنار دریای سیاه واقع شده و دارای پنجهزار تن جمعیت است . (ناظم الاطباء).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
عشاق . [ ع ُش ْ شا ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاشِق . (تاج العروس ) (آنندراج ). مردمان عاشق و عاشقها. (ناظم الاطباء). شیفتگان ، و دوستداران معشوق . (فرهنگ...
عشاق .[ ع ُش ْ شا ] (اِخ ) دهی از دهستان ترک شهرستان ملایر.سکنه ٔ آن 1277 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات و انگور و صیفی است . (از فرهنگ...
تاج سر عشاق . [ ج ِ س َ رِ ع ُش ْ شا ] (اِ مرکب ) از اسمای محبوب است . (آنندراج ).
اشاق . [ اَ ] (اِ) غلام بچه و پسر ساده . (برهان ).
اشاق . [ اُ ] (ترکی ، اِ) کودک . طفل . (برهان ). اوشاق . وشاق . رجوع به وشاق شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.