عصرة
نویسه گردانی:
ʽṢR
عصرة. [ ع ُ رَ ] (ع اِ) پناه و رهایی جای . (منتهی الارب ). ملجاء. (اقرب الموارد). || نزدیکی و قرابت : هؤلاء موالینا عصرة؛ این جماعت نسبشان به ما التصاق دارد و از نزدیکان ما می باشند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || مانع شدن دختر رااز شوی کردن و تزویج . || أخذ عصرة العطاء؛ پاداش و ثواب بخشش را گرفت . (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
اثره . [ اِ رَ ] (ع مص ) اُثرَه .
عاثره . [ ث ِ رَ ] (ع ص ) مؤنث عاثر. رجوع به عاثر شود. || (اِ) حادثه که موجب عثور شود. (از اقرب الموارد).
غزوه ٔ عسرة. [ غ َزْ وَ ی ِ ع ُ رَ] (اِخ ) یا غزوه ٔ تبوک . رجوع به تبوک و عسرة شود.