عض
نویسه گردانی:
ʽḌ
عض . [ ع َض ض ] (ع اِ) گزیدگی دندان . (ناظم الاطباء). || سختی ، گویند: عض الزمان یا عض الحرب ؛ یعنی سختی روزگار یا سختی جنگ . و آن را عظ به ظاء نیز نوشته اند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۸ ثانیه
خون از پیش بردن . [ اَ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از کشتن کسی و از عهده ٔ جواب آن برآمدن . (آنندراج ) : ریخت خونم را و برد از پیش آن بیداد ک...
خون از رگ راندن . [ اَ رَ دَ ] (مص مرکب ) فصد کردن . خون از رگ بیرون ریختن . رگ زدن . رگ گشادن : شاکرم از عزلتی که فاقه و فقر است فارغم ...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
پای کم داشتن از. [ ک َ ت َ اَ ] (مص مرکب ) حریف نشدن با. برابری نکردن با. برنیامدن با. (از ملحقات برهان قاطع).
کاسه ٔ گرمتر از آش . [ س َ / س ِ ی ِ گ َ ت َ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کاسه ٔ گرمتر از آش است . این مثل را در جایی گویند که شخصی برای اتمام...
آه کشیدن به دلیل رنج و اندوه فراوان
رتبه ای بالاتر ازآه کشیدن دارد
(بی ادبانه ) دست از سر کسی برداشتن. کسی را به حال خود گذاشتن، گیر ندادن و پاپی نشدن چیزی.
تقریباً همیشه به این صورت به کار می رود: از ما بکش بیرون
ظ...
ادیان پیش از تاریخ، مجموعه ای از مدارک و اکتشافات ثبت شده از اعمال، تفکرات و رویدادهای دینی بشر را از آغاز پیدایش انسانسایان تا شروع عصر باستان، ارائه...
لاد از لاد برگشادن .[ اَ ب َ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) ویران کردن : بتان شکسته و بتخانه ها فکنده ز پای حصارهای قوی برگشاده لاد از لاد.فرخی .
خون از بینی آمدن . [ اَ م َ دَ ] (مص مرکب ) خون از بینی کسی روان شدن . رعاف . (یادداشت مؤلف ).- خون از بینی کسی نیامدن ؛ آزاری به کسی ...