اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عطا

نویسه گردانی: ʽṬA
عطا. [ ع َ ] (ع اِمص ، اِ) عطاء. دهش . (منتهی الارب ). دادن بخشش را. (از اقرب الموارد). ضد منع. انعام . بذل . حِباء. حَبوة. داشن . دهش . دهشت . دهشته سَیب صفد. طلف . عطیت . عطیة. مَن ّ. ندی . نوال . هن . و رجوع به عطاء شود :
بشتر ۞ راد خوانمت پرگست
او چو تو کی بود به گاه عطا.

دقیقی .


ای شده مدهوش و بیهش پند حجت را بدار
کز عطای پند برتر نیست در عالم عطا.

ناصرخسرو.


محال باشد اگر با عطای عقل عظیم
چو این سگانت قصد عظام باید کرد.

ناصرخسرو.


خرم از جود او بهار عطا
روشن از عدل او جهان هنر.

مسعودسعد.


گر جهانی به یک عطا بدهد
از کف خویش نشمرد به سخا.

مسعودسعد.


عنان عطا مگیر. (کلیله و دمنه ).
کریمانه بخشی و منت نخواهی
عطای کریمان بود غیرممنون .

سوزنی .


گر همه کس ز منع بگریزد
منم آن کز عطا گریخته ام .

خاقانی .


این همه گفتم به رایگان نه بر آن طمع
کافسر زر یابم از عطای صفاهان .

خاقانی .


از عطایش بحر و کان در زلزله
سوی جودش قافله بر قافله .

مولوی .


هم عجم هم روم و هم ترک و عرب
مانده از جود و عطایش در عجب .

مولوی .


جوانمرد را دست عطا بسته بود. (گلستان ). || بخشودگی . عفو. بخشایش :
گر ما مقصریم تو دریای رحمتی
جرمی که می رود به امید عطای تست .

سعدی .


جادی ؛ خواهنده ٔ عطا. لهیة؛ عطای سترگ و بهتر. وهاص ؛ بسیارعطا. (از منتهی الارب ).
- امثال :
عطایش را به لقایش بخشیدم ،نظیر: فوت الحاجة خیر من طلبها الی غیر أهلها. (امثال و حکم دهخدا) : درویشی را ضرورتی پیش آمد، کسی گفت فلان نعمتی دارد... دستش گرفت تا به منزل آن شخص درآورد. یکی را دید لب فروهشته ... برگشت ... گفت عطای او را به لقای او بخشیدم . (گلستان ).
|| آنچه بخشیده شود. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). جائزة. جدا. جدآء. داد. داشاد. صله . عارض . عارفة. عائدة. لُهوَة. معروف . نائل . نائلة. نولة. و رجوع به عطاء شود :
عطات باد چو باران دل موافق خوید
نهیبت آتش و جان مخالفان پده باد.

شهید بلخی .


بچاه سیصد باز اندرم من از غم او
عطای میر رسن ساختم ز سیصد باز.

شاکر بخاری .


خوی نیکو بزرگتر عطاههای خدایست . (تاریخ بیهقی ص 339).
عقل عطایست ترا از خدای
بر تن تو واجب دین زین عطاست .

ناصرخسرو.


چون بروی تو عطاش با تو نیاید
پس تو چه بردی ازین عطای خدائی .

ناصرخسرو.


و آنها که زین عطا نه همی یابند
بینی که مانده اند بدین خواری .

ناصرخسرو.


هر چه از تو عطا به بنده آید
از بنده بتو ثناست پاداش .

سوزنی .


من که خاقانیم به منت شاه
پشت خم کرده ام ز بار عطا.

خاقانی .


نیاز عطا داشتم تا به اکنون
نیازم نماند از عطا می گریزم .

خاقانی .


آن عطا کز ملوک یافته ام
عشر آن وقت اهتزاز فرست .

خاقانی .


- امثال :
عطای بزرگان ایران زمین
دو تا بارک اﷲ است یک آفرین
نظیر: از بارک اﷲ قبای کسی رنگین نشود. (امثال و حکم ).
عطای بزرگان چو ابر بهار
به جائی ببارد که ناید بکار.

؟ (امثال و حکم دهخدا).


- عطای روحانی ؛ بخشش واقدار معجزه و خوارق عادت است که به توسط روح القدس اول بر مؤمنین مسیح افاضه شد. (قاموس کتاب مقدس ).
- عطای کبری ؛ کنایه از عمر طبیعی که یکصدوبیست سال باشد. (از برهان قاطع) (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
پل عطا. [ پ ُ ل ِ ع َ ] (اِخ ) موضعی به حوالی بلخ . (تاریخ بخارای نرشخی ص 106) (تاریخ سیستان ص 256).
چکر عطا. [ چ ُ ک ُ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبدقابوس که در 15 هزارگزی شمال خاوری گنبد واقع است . دشت و هو...
بزرگ عطا. [ ب ُ زُ ع َ ] (ص مرکب ) بزرگ دهش . بسیاربخشش : صفتش مهتر گشاده کف است لقبش خواجه ٔ بزرگ عطا. فرخی .ای ستوده خوی ستوده سخن ای بلنداخ...
عطا حریة. [ ] (اِخ ) نام فرقه ای از فرق میان عیسی و محمد صلوات اﷲ علیهما. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
عطا آباد. [ ع َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سمیرم پائین ، بخش حومه ٔ شهرستان شهرضا. سکنه ٔ آن 1845 تن . آب آنجا از قنات و محصول آن غلات ، پن...
عطا دادن . [ ع َ دَ ] (مص مرکب ) بخشش . بخشیدن . بخشش دادن . اجداء، اشبار. اصفار. اعطاء. افراض . امتناح . انالة. اوس . تنویل . حباء. حبوة. رفد. زبد....
عطا کردن . [ ع َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دادن و بخشیدن و انعام کردن . (ناظم الاطباء). اهدا کردن . ارزانی داشتن . اجداء. اشبار. اعطاء. انالة. جدو. عط...
فراخ عطا. [ ف َ ع َ ] (ص مرکب ) واسع. (مهذب الاسماء). فراخ آستین . فراخ دست . رجوع به فراخ دست شود.
عطا یافتن . [ ع َ ت َ] (مص مرکب ) بخشش یافتن . اکتداش . (از منتهی الارب ).
اوبه عطا. [ ب ِ ع َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آتابای بخش مرکزی شهرستان گنبد قابوس دارای 150 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۵ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.