عطاء
نویسه گردانی:
ʽṬAʼ
عطاء. [ ع َ ] (اِخ ) ابن یعقوب غزنوی . نویسنده و شاعر به دو زبان عربی و فارسی بود. وی از اهالی غزنه بود و در لاهور هند مدت 8 سال به اسیری سرکرد. هنگامی که سلطان ابراهیم بن مسعود آنجا را فتح کرد او نیز آزاد گشت و به سال 491 هَ . ق . درگذشت . او را دیوانی به فارسی و دیوانی به عربی است و نیز کتابی در تصوف نوشته است به نام منهاج الدین . (از الاعلام زرکلی به نقل از نزهة الخواطر). و رجوع به لباب الالباب و معجم الادباء شود.
واژه های همانند
۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عطا خواستن . [ ع َخوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) بخشش خواستن . طلب دهش و عطا کردن . اجتداء. استجازة. استجداء. استعطاء. استماحة. استمناح . استهناء. تعطی...
آتا و اوتا. [ وُ او ] (اِ مرکب ، ازاتباع ) در تداول عامه ، همگی از بزرگ و کوچک ، و گاه گویند آتا و اوتا بلند و کوتا؛ یعنی بلند و کوتاه .
واصل بن عطا. [ ص ِ ل ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) وی از موالی بود که به سال 80 هجری در مدینه متولد شد و بعد به بصره رفت و در مجلس درس حسن بصری حاض...
خسرو زرین عطا. [ خ ُرَ / رُ وِ زَرْ ری ع َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب عالمتاب است . (آنندراج ) (برهان قاطع).
حماسه خواجه عطا خواجه کمال الدین عطا یا عطار از رجال قدرتمند و تاثیرگذار سدههای نهم و دهم هجری قمری در خلیج فارس و اولین قهرمان مبارزه با استعمار در...