عطوف
نویسه گردانی:
ʽṬWF
عطوف . [ ع َ ] (ع ص ) مهربان . عاطف . رؤوف . مشفق . گویند: رجل عطوف ؛ یعنی شخص شفوق و نیکوخلق و نیکوکار. (از اقرب الموارد). مهربان . (دهار). || قوس عطوف ؛ کمان که یکی از دو سر آن بر دیگری برگشته باشد. (از اقرب الموارد). || (اِخ ) نامی از نامهای خدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
عطوف . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) شتر ماده ای که بر پوست شتربچه ٔ پر از کاه مهربانی کند و بر آن شیر دوشند. || مصیده ای که چوب کج داشته باشد. ||...
عطوف . [ ع ُ ] (ع مص ) عَطف است در تمام معانی . (از اقرب الموارد). رجوع به عَطف شود.
عاطوف . (ع اِ) مصیدة که چوب کج داشته باشد. (منتهی الارب ).