اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عطیة

نویسه گردانی: ʽṬY
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن اسید، مکنی به ابوالمرقال . راجز عرب . رجوع به ابوالمرقال (عطیة...) شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
عطیة. [ ع َ طی ی َ] (ع اِ) عطیه . دهش . بخشیده شده . (منتهی الارب ). آنچه داده شود. (از اقرب الموارد). دادنی . (دهار). داد. داده . عطیت . جائزة. ...
عطیة.[ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابوعبدالکریم . از روات حدیث است . و رجوع به ابوعبدالکریم (عطیة ...) شود.
عطیة. [ ع َطی ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابومعزل و مشهور به عطیة الطفاوی . محدث بود. و رجوع به ابومعزل (عطیة...) شود.
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) مکنی به ابووهب و مشهور به عطیه ٔواسطی . تابعی است . رجوع به ابووهب (عطیة...) شود.
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن ابی جمیلة، مکنی به ابوهزان . تابعی است . رجوع به ابوهزان (عطیة...) شود.
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ )ابن اسود کلبی . از موالی بنی کلب . وی شاعر و از اهالی شام بود و در عصر بنی امیه میزیست . و چون در ابیاتی مروان بن ...
عطیة. [ ع َ طی ی َ ](اِخ ) ابن اسود یمامی حنفی ، از بنی حنیفة. وی از عالمان و امیران خوارج بود. او در روزگار نافعبن ازرق می زیست و چون نافع...
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن بسر. صحابی است . (از منتهی الارب ).
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) ابن رافع، مکنی به ابوهزان ، تابعی است . رجوع به ابوهزان (عطیة...) شود.
عطیة. [ ع َ طی ی َ ] (اِخ ) (علی ...) مشهور به غمرینی . قاری قرن دوازدهم هجری . رجوع به علی غمرینی شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۴ ۲ ۳ ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.