عظ
نویسه گردانی:
ʽẒ
عظ. [ ع َ ظِن ْ ] (ع ص ) نعت است از عَظا. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عظا و عظی شود.
واژه های همانند
۲۰۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۵۳ ثانیه
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
از حَد گذشته. هر عملی که از حدِ (= مرز) معمول، و یا معقول، گذشته باشد و یا بگذرد. رجوع شود به حد.
از این سپس . [ اَس ِ پ َ ] (ق مرکب ) از این پس . بعد از این . من بعد.
ازخود رفتن . [ اَ خوَدْ / خُدْ رَ ت َ ] (مص مرکب ) از حال رفتن . بیهوش شدن . غشی . اغماء : بوی گل و باد سحری بر سر راهندگر میروی از خود به ازی...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
گاه از گاه . [ اَ ] (ق مرکب ) گاه و بیگاه . ندرةً. بعض اوقات : مردی که وی را حسن محدث گفتندی نزدیک امیرمسعود فرستاده بود. [ منوچهربن قا...
خارج از حد. [ رِ اَ ح َدد ] (ص مرکب ) ۞ بیرون از اندازه .
خارج و وقت دو واژه ی عربی است؛ همتای پارسی این عبارت، این است: نابگاه nābegāh (دری) ***فانکو آدینات 09163657861