عظاظ
نویسه گردانی:
ʽẒAẒ
عظاظ. [ ع ِ ] (ع اِ) دشنام آشکار. || شدت مشقت . || سختی جنگ . (از منتهی الارب ). مُعاظّة. رجوع به معاظة شود.
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
عضعض . [ ع َ ع َ ] (ع ص ) سخت بدخلق و عِض ّ،و برخی آن را خاص مذکر دانند. (از اقرب الموارد).
عزعز. [ ع َ ع َ] (ع اِ صوت ) زجر است مر بز را. (منتهی الارب ). اسم است که بزان را بدان زجر کنند. (از اقرب الموارد).
ازاذ. [ اَ ] (ع اِ) نوعی از خرما. رجوع به ازاد شود.
ازاز. [ اَ ] (ع مص ) از. ازیز. سخت جوشیدن : اَزَّت القِدْرُ. || بجوش آمدن : اَزَّت القِدْرُ. || آواز کردن ابر از دور: ازّت السحابة. || چی...
اضاض . [ اِ ] (ع مص ) اَض ّ. مُلْجاء و مضطر کردن کسی را به کسی . || رسیدن مشقت از امری به کسی . (از اقرب الموارد). رجوع به اض شود. || ...