عفق
نویسه گردانی:
ʽFQ
عفق . [ ع َ ف َ ] (ع اِمص ) آمد و شد شتران بر آبخور. (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
افق المبین . [ اُ ف ُقُل ْ م ُ ] (ع اِ مرکب ) بالاترین مرتبه ٔ قلب . (از تعریفات جرجانی ). و رجوع به کشاف اصطلاحات الفنون شود.
افق النوری . [ اُ ف ُ قُن ْ نو ] (ع اِ مرکب ) عالم انوار. جهان نوری . رجوع به حکمت الاشراق ص 169 و 223 شود.