اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عقبة

نویسه گردانی: ʽQB
عقبة. [ ع ِ ب َ ] (ع اِ) جامه های نگارین هودج . (منتهی الارب ). عَقَبة. و رجوع به عقبة شود. || در ماه یک مرتبه کردن کاری را، گویند مایفعل ذلک اًلا عقبة؛ یعنی هر ماه یک بار آن کار را می کند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ج ، عِقَب . (اقرب الموارد). || اثر: عقبة الجَمال ؛ اثر و نشان و هیئت زیبایی . (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). عُقبة. و رجوع به عُقبة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
اقبح . [ اَ ب َ ] (ع ن تف ) قبیح تر. زشت تر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
خلیج عقبه . [ خ َ ج ِ ع َ ق َ ب َ ] (اِخ ) خلیج باریکی است در شمال دریای سرخ و جنوب شرقی شبه جزیره ٔ سینا که در شمالیترین نقطه ٔ آن بندر ع...
اصحاب عقبه . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ] (اِخ ) در اصطلاح رجالی ، چهارده تن میباشند که نه تن ایشان از قریش و پنج تن دیگر از جز آنان بوده اند، دس...
اصحاب عقبه ٔ اولی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ لا ] (اِخ ) مقریزی ذیل اصحاب عقبه ٔ اولی آرد: آنگاه پیامبر (ص ) در عقبه ٔ منی هنگام موسم با شش ...
اصحاب عقبه ٔ ثانی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ ] (اِخ ) مقریزی ذیل عنوان «امر عقبه ٔ ثانی » آرد: پیامبر یک سال پس از عقبه ٔ اولی در موسم با دواز...
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.