عقبة
نویسه گردانی:
ʽQB
عقبة. [ ع ُ ب َ ] (اِخ ) ابن ابان بن ذکوان بن امیةبن عبدشمس ، مکنی به ابوالولید و مشهور به ابن ابی مُعَیط. از پیشروان قریش در جاهلیت . در آغاز ظهور اسلام ، مسلمانان را آزار بسیار رساند و در غزوه ٔ بدر بدست مسلمین اسیر گشت و به دار آویخته شد. و وی نخستین تنی است در اسلام که به دار آویخته شده است . (از الاعلام زرکلی به نقل از الروض الانف و ابن الاثیر).
واژه های همانند
۳۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
اقبح . [ اَ ب َ ] (ع ن تف ) قبیح تر. زشت تر. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
خلیج عقبه . [ خ َ ج ِ ع َ ق َ ب َ ] (اِخ ) خلیج باریکی است در شمال دریای سرخ و جنوب شرقی شبه جزیره ٔ سینا که در شمالیترین نقطه ٔ آن بندر ع...
اصحاب عقبه . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ] (اِخ ) در اصطلاح رجالی ، چهارده تن میباشند که نه تن ایشان از قریش و پنج تن دیگر از جز آنان بوده اند، دس...
اصحاب عقبه ٔ اولی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ لا ] (اِخ ) مقریزی ذیل اصحاب عقبه ٔ اولی آرد: آنگاه پیامبر (ص ) در عقبه ٔ منی هنگام موسم با شش ...
اصحاب عقبه ٔ ثانی . [ اَ ب ِ ع َ ق َ ب َ ی ِ ] (اِخ ) مقریزی ذیل عنوان «امر عقبه ٔ ثانی » آرد: پیامبر یک سال پس از عقبه ٔ اولی در موسم با دواز...