گفتگو درباره واژه گزارش تخلف عقر نویسه گردانی: ʽQR عقر. [ ع َ ] (اِخ ) از اقلیم چهارم است ، کیکاوس کیانی ساخت و بر پشته موضوع است و مصنوع انگور بسیار دارد و شراب بد باشد حقوق دیوانیش بیست وهفت هزاروچهارصد دینار است . (نزهة القلوب ج 3 ص 105). ۞ واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه واژه معنی خوش آغر خوش آغر. [ خوَش ْ / خُش ْ غ ُ ] (ص مرکب ) خوش آغال . خجسته . میمون . (یادداشت مؤلف ). خوش اُغر. خوش اغر خوش اغر. [ خوَش ْ / خُش ْ اُ غ ُ ] (ص مرکب ) میمون . مبارک . خوش آغال . خوش اغور. نیکوفال . اغر بخیر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. اغر بخیر اغربخیر به معنی وقت خوش :زمان به نیکی . ایام بکام اغر عصفوری اغر عصفوری . [ اَ غ َرْ رِ ع ُ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) نوعی از ستور که سپیدی پیشانی آن رقیق بود و از پیشانیش تجاوز نکرده باشد. (صبح الاعشی ج... اغر به خیر این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید. اغر شمراخی اغر شمراخی . [ اَ غ َرْ رِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از ستور که سپیدی پیشانیش خیشوم آن را فراگرفته باشد. رجوع به صبح الاعشی ج 2 ص... تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود