اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عقیق آمود

نویسه گردانی: ʽQYQ ʼAMWD
عقیق آمود. [ ع َ ] (ن مف مرکب ) به عقیق آمیخته . آمیخته به عقیق :
در گنجینه را گرفتم زود
تا کنم لعل را عقیق آمود.

نظامی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.