اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

عک

نویسه گردانی: ʽK
عک . [ ع َک ک ] (ع مص ) چیره شدن بر کسی در حجت . || برگرداندن بر کسی کار را چندان که آزارد آن را. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || به تازیانه زدن . (از منتهی الارب ) (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). || میل کردن و حمله آوردن . || دوباره گفتن سخن را. (از منتهی الارب ). سخنی را با کسی گفتن ، و دوباره و سه باره تکرار خواستن آنرا. (از اقرب الموارد). || دیر نمودن در ادای حق کسی . (از منتهی الارب ). سهل انگاری کردن در حق کسی . (از اقرب الموارد). || باربار بدی کردن به کسی . (از منتهی الارب ) مکرر کردن بدی بر کسی . (از اقرب الموارد). || بند کردن ، و بازداشتن از حاجت کسی را. (از منتهی الارب ). بازداشتن . (المصادر زوزنی ). منصرف کردن کسی را از حاجتش و منع کردن او را. (از اقرب الموارد). || بیان کردن کلام را. (از منتهی الارب ). تفسیر کردن سخن را. (از اقرب الموارد). || گرم دائم شدن ، و گرم گردیدن تب . (از منتهی الارب ). ملازم گشتن تب کسی را و گرم کردن او را، تا لاغر شود. (از اقرب الموارد). || گرم شدن روز. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تغییر یافتن رنگ ماده شتر به رنگی دیگر به سبب فربهی . || رد کردن سخن را بر کسی ، از ناپایداری . || بجوش آمدن از گرما و حرارت . (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
اک . [ اَ ک ک ] (ع مص ) گرم و بی باد شدن روز. (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از متن اللغة). || رد کردن کسی را و تنگی نمودن بر و...
اک . [ اَک ک ] (ع ص ) روز گرم بی باد. (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (منتهی الارب ).
اک . [ ] (اِخ ) دهی از دهستان خرقان بخش آوج شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 705 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات ، صنایع دستی زنان ...
اک . [ ](اِخ ) دهی از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 769 تن ، آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و یونجه و چغندر ق...
ده آک . [ دَ ] (اِخ ) دهاک . دهاگ . نام ضحاک و بعضی گویند ضحاک معرب ده آک است و آک به معنی عیب است و ده عیب اوست : زشتی پیکر و کوتاهی ...
آژی ده آک . [ دَه ْ] (اِخ ) (از: آژی ، مار + ده ، عشره + آک ، ظ. به معنی اسب ) آزی ده آک . ضحاک . و رجوع به آک و بیوراسب شود.
امام زاده اک . [ اِ دَ / دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین ، واقع در 20 کیلومتری شرقی آوج . سردسیر است و آب آ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.