عکل
نویسه گردانی:
ʽKL
عکل . [ ع َ ک َ ] (ع مص ) دردی ناک شدن چراغدان . (از منتهی الارب ). گردآمدن دردی در چراغدان . (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). پردردی شدن چراغدان . (تاج المصادر بیهقی ).
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
آکل المرار. [ ک ِ لُل ْ م ُ ] (اِخ ) لقب حارث بن عمروبن حجر الکندی ، هیجدهمین از ملوک مَعد، جدّ امروءالقیس شاعر معروف .
حجر آکل المرار. [ ح ِ رِ ک ِ لُل ْ م ِ ] (اِخ ) ابن عمروبن معاویةبن ثوربن مرثع. گویند آنگاه که در نجد آشفتگی و هرج و مرج پیدا آمد مردم آنجا ...