عل
نویسه گردانی:
ʽL
عل . [ ع َل ْ ل ] (ع مص ) دوباره آب خوراندن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دیگرباره شراب دادن . (تاج المصادر) (مصادر زوزنی ). || نیک رنگ دادن چرم را. (اقرب الموارد). || پیاپی زدن . (تاج المصادر) (اقرب الموارد). سئل تابعی عمن ضرب رجلاً فقتله ، فقال اذا عله ضرباً ففیه القود. (اقرب الموارد). || شتران را پیش از سیراب شدن بازگرداندن . || ماده شتر را صبح وظهر و شب دوشیدن . (ذیل اقرب الموارد). || دوباره آب خوردن . دوباره آشامیدن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). دیگرباره شراب خوردن . (تاج المصادر) (مصادر زوزنی ). || بیمار شدن . (منتهی الارب ).
واژه های همانند
۱۴۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۳ ثانیه
عل . [ ع َل ل ] (ع ص ، اِ) کنه ٔ لاغر. || کنه ٔ فربه . از اضداد است . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || مرد کلان سال و حقیر و نزار. (منتهی الا...
عل . [ ع َل ْ ل َ / ع َل ْ ل ِ ] (ع حرف ) از حروف مشبهة بالفعل بمعنای لعل ّ است . و بعضی بر آنند که اصل و ریشه ٔ لعل همین عل است ، و لام آن...
عل . [ ع ُل ل / ع ِل ل ] (ع اِ) ج ِ عُلعُل . (لسان العرب و شرح قاموس از ذیل اقرب الموارد). اما ازهری گوید جمع علعل ، عُلُل و عَلاعل است . (...
آل علی . [ ل ِ ع َ ] (اِخ ) سادات از نسل علی و فاطمه علیهماالسلام . علویین : با آل علی هرکه درافتاد برافتاد.
علی آل داود، حقوقدان، نویسنده و پژوهشگر ایرانی بود. زندگینامه[ویرایش] سید علی آل داود در ۱۳۳۱ در خور (اصفهان) مرکز شهرستان خور و بیابانک به دنیا آمد....
علی آل حاجی . [ ع َ ی ِ ل ِ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن سلیمان بن احمد آل حاجی بلادی . رجوع به علی حاجی شود.
علی آل باکثیر. [ ع َ ی ِ ل ِ ک َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن محمد کندی ، آل باکثیر. رجوع به علی کندی شود.
اَبوالْفَتْحِ بُسْتی، علی بن حسین (د ۴۰۰ ق / ۱۰۱۰ م)، دبیر، وزیر و شاعر ذواللسانین سدۀ ۴ ق / ۱۰ م. نام پدر وی را احمد و نام نیایش را حسن نیز نوشتهان...
از اهل گرفته شده و به معنی کسانی است که به واسطهی فرزندی، (آل عمران، آل ابراهیم، آلیعقوب) خویشاوندی (آل لوط) و یا همشهری بودن، ...
انظر الی ما قال و لا تنظر الی من قال
آل، موجودی افسانهای که به یاور عوام در صحراها و چشمهها زندگی میکند و دشمن زنان تازه از است. آل را به شکلهای...