علاف
نویسه گردانی:
ʽLAF
علاف . [ ع َل ْ لا ] (ع ص ) علف فروش . (اقرب الموارد). || کسی که جو و گندم و کاه و هیزم و یونجه و علف میفروشد. (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
با الف غلط است.
نگاه کنید به علاف شدن.
در تداول عامه به معنای نعمات بسیار و بهرهمندی بسیار از مال دنیا. به آلاف و الوف رسیدن یعنی به یکباره ثروتمندشدن.
عالاف و علوف املایی نادرست است. آلاف و الوف دو کلمه عربیند هر دو به معنی هزاران، و در تداول عامه به معنای نعمات بسیار و بهرهمندی بسیار از مال دنیا. ب...
هزاران درود و ثنا بر او باد