اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علاقه

نویسه گردانی: ʽLAQH
علاقه . [ ع ِ ق َ / ق ِ ] (از ع ، اِ) بند کمان و تازیانه و شمشیر و جز آن که بدان آنها را شخص بر خود می آویزد. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || هر چیز که بدان چیزی را آویزند. (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد). || آنچه از میوه به درختان آویزان باشد. (اقرب الموارد). ج ، علائق ، عُلاقی ̍. || دنباله .
- علاقه ٔ دستار ؛ طره ٔ آن . (از غیاث اللغات )(از آنندراج ). شمله . (برهان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
علاقه جنبان . [ ع َ ق َ جُم ْ] (اِخ ) دهی است از دهستان کهنه فرود بخش حومه ٔ شهرستان قوچان واقع در 9 هزارگزی جنوب باختری قوچان و 3 هزارگزی ...
علاقة. [ ع َل ْ لا ق َ ] (ع اِ) مرگ . (ذیل اقرب الموارد).
الاقة. [ اِ ق َ ] (ع مص ) لیقه انداختن در دوات و نیکو کردن سیاهی آن را. (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ). || برچسبانیدن ، یقال : الاقه ...
ذی علاقة. [ع َ ق َ / ق ِ ] (ع ص مرکب ) صاحب بستگی . دلبسته ٔ به .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.