اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علوس

نویسه گردانی: ʽLWS
علوس .[ ع َ ] (اِخ ) نام قریه ای است . (از معجم البلدان ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
الوث . [ اَل ْ وَ ] (ع ص ) مرد سست فروهشته . مؤنث : لَوثاء. || مرد توانا و زورمند، از اضداد است . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آهسته ...
الوس بیگ . [ اُ ب َ ] (اِخ ) از امرای جغتای در عهد شاهرخ بن امیرتیمور. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 594 شود.
چشم آلوس . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مرکب ) نگرستن بود بگوشه ٔ چشم . (فرهنگ اسدی ). بمعنی چشماغیل است که بغضب و قهر بگوشه ٔ چشم نگاه کردن باشد. (بره...
الوس اخنی . [ اَ اَ ] (اِ) ۞ نوعی از زبدالبحر. سورج . شوره .
الوس بوقا. [اُ ] (اِخ ) از امرای لشکر دواخان پادشاه الوس جغتای که از وی گریخت و نزد تیمور قاآن آمد و بجنگ با دواخان برخاست . رجوع به حبیب ...
الوس ژلیوس .[ اُ ژِ ] (اِخ ) ۞ از منتقدان قدیم روم است که در حدود قرن دوم میلادی میزیسته و او را کتابهایی بوده است در بیست مجلد بنام ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.