علوش
نویسه گردانی:
ʽLWŠ
علوش . [ ع ِل ْ ل َ ] (ع اِ) از «علش » مشتق ، و در کلام عرب شین بعد از لام نیامده است مگر در همین کلمه و نیز در کلمات «لش » و «لشلشة» و «لشلاش ». (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (لسان العرب ). شغال و گرگ .(منتهی الارب ). گرگ (لغت حمیری است )، و یا شغال . (از لسان العرب ) (اقرب الموارد). || دابه ایست کوچک . || نوعی از ددان . || مرد سبک حریص و آزمند. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۲ ثانیه
الوش . [ اَل ْ وَ ] (اِ) ۞ نامی است که در دره ٔ کتول گرگان به درختچه ٔ گوشوارک دهند و درکوه درفک و طوالش این نام را بر «راش » اطلاق کنن...
الوش . [ اُ ] ۞ (ترکی ، اِ) به واو غیرملفوظ لغت ترکی است ، بمعنی طعامی که از پیش امیران بنوکران دهند، و طعام پس مانده . (از غیاث اللغات )...
الوش . [ ] (اِخ ) بمعنی گروه مردم یا محل حیوانات درنده و آن محلی بود که بنی اسرائیل هنگام رفتن به سینا به آنجا وارد شدند. (از قاموس ک...