گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع َل ْی ْ ] (اِخ ) موضعی است در جبال هذیل . و در شعر امیةبن ابی عائذ آمده است : لمن الخیام بعلی فالاحراص فالسودتَین فمجمع الابواص .(از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۹ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن مسعودبن محمودبن محمدبن محمدبن محمدبن عمر شاهرودی بسطامی هروی رازی فخری بکری حنفی ، مشهور به مصنفک و مل... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن محمد رابض بدخشانی . رجوع به علی رابض شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود استرآبادی مکی . رجوع به علی استرآبادی (ابن کمال الدین محمود...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود امین . رجوع به علی امین شود. علی علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن محمود ریماوی . رجوع به علی ریماوی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود عاملی مشغرائی . رجوع به علی مشغرائی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود کرمانی شافعی ، ملقب به ضیاءالدین . رجوع به علی کرمانی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمودبن کعبی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به علی کعبی شود. علی علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمودمیرزا (سلطان ...) از شاهزادگان تیموری . رجوع به علی میرزا (ابن سلطان محمود...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمود نجفی شروانی شماخی (علی اکبر...). رجوع به علی اکبر شروانی شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۵۳ ۱۵۴ ۱۵۵ ۱۵۶ ۱۵۷ صفحه ۱۵۸ از ۵۸۰ ۱۵۹ ۱۶۰ ۱۶۱ ۱۶۲ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود