گفتگو درباره واژه گزارش تخلف علی نویسه گردانی: ʽLY علی . [ ع َل ْی ْ ] (اِخ ) موضعی است در جبال هذیل . و در شعر امیةبن ابی عائذ آمده است : لمن الخیام بعلی فالاحراص فالسودتَین فمجمع الابواص .(از معجم البلدان ). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۸ ثانیه واژه معنی علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف ایوبی ، مشهور به ملک افضل نورالدین . رجوع به علی ایوبی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف بصری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بصری (ابن یوسف ...) شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یوسف مرابطی . رجوع به علی مرابطی شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یونس . نام او علی بن عبدالرحمان بن احمدبن یونس بن عبدالاعلی صدفی مصری ، مکنّی به ابوالحسن است . رجوع به ابن یون... علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یونس بن عبداﷲ لهواری تونسی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لهواری شود. علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یونس عاملی نباطی بیاضی ، مکنّی به ابومحمد و ملقّب به زین الدین . رجوع به علی بیاضی شود. علی علی . [ع َ ] (اِخ ) ابواسحاق . تابعی بود. (از منتهی الارب ). علی علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابواسد. تابعی بود. (از منتهی الارب ). علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابوزیاد. تابعی بود. (از منتهی الارب ). علی علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابوزیاد. محدّث بود و شعیب بن کهتم از او روایت کرد. رجوع به ابوزیاد (علی ...) شود. تعداد نمایش: 10 20 50 100 همه موارد « قبلی ۱۷۵ ۱۷۶ ۱۷۷ ۱۷۸ ۱۷۹ صفحه ۱۸۰ از ۵۸۰ ۱۸۱ ۱۸۲ ۱۸۳ ۱۸۴ بعدی » نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود