 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ابی اصیبعة علی بن  خلیفةبن  یونس بن  ابی القاسم بن  خلیفه ٔ خزرجی ، مشهور به  ابن  ابی اصیبعة و ملقب  به  رشیدالدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع به  علی بن  خلیفةبن  یونس بن ... و ابن  ابی اصیبعة شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  لؤلؤ. محدث  بود و در سال  437 هَ . ق . نزد طوسی  تحصیل علم  میکرد. او را کتابی  است  در نفی  رؤیت . (از معجم المو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  مبارک ، ملقّب  به  کمال الدین  و مشهور به  ابن  اعمی . وی  شاعر و از اهالی  قاهره  بود و قصیده ٔ مشهوری  در مذمت  خا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمد، مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  ادمی  و ملقّب  به  صدرالدین . وی از شعرا و نویسندگان  و مترسلان  دمشق  ب...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  ابراهیم  خزرجی  فاسی ، مشهور به حصار و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  حصار شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  جهیر، مکنّی  به  ابوالقاسم  و ملقّب  به  زعیم الدین  یا زعیم الرؤساء و مشهور به  ابن  جهیر. وی  در عهد القا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  دلدارعلی  نقوی  نصیرآبادی . رجوع  به  علی  نقوی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  عبدالکریم بن  عبدالواحد شیبانی  موصلی ، مشهور به  ابن  اثیر جزری  و ملقّب به  عزالدین  و مکنّی  به  ابوالحسن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  علی بن  احمدبن  حجر عسقلانی  مصری  کنانی شافعی  مشهور به  ابن  حجر. رجوع  به  علی  عسقلانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  علی بن  سکون  حلی ، مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن السکون . رجوع  به  علی  حلی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  محمدبن  علی  قرشی  بسطی  اندلسی  مالکی ، مشهور به  قلصادی  و ملقّب  به  نورالدین  و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  ...