علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ابی هیجاء، ملقب به سیف الدوله . وی از آل حمدان بود که در زمان عباسیان بر موصل و شام حکومت می کردند. سیف الدوله علی در سال 303 هَ . ق . متولد شد و در عهد خلافت المقتدرعباسی ، در شام حکومت می کرد و دربار او مرکز تجمع علما و شعرا و ادبا و فضلا بود و خود نیز طبع شعر داشت و گاهی شعر می گفت . در سال 333 هَ . ق . «اخشید» والی مصر به جانب حلب لشکر کشید ولی از سیف الدوله شکست خورد و به طبریة رفت و پس از مدت کمی دوباره به جنگ سیف الدوله آمد و حلب را تصرف کرد، و این جنگ وستیز در سال 334 هَ . ق . به مصالحه انجامید و حلب و حمص و انطاکیه به سیف الدوله تعلق یافت و سایر بلاد شام ازآن ِ اخشید گشت . ولی در همان سال اخشید درگذشت و تمام بلاد شام به تصرف سیف الدوله درآمد تا اینکه وی نیز در ماه صفر سال 356 هَ . ق . درگذشت و جسد او را در میافارقین به خاک سپردند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 547).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۹ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن یوسف انصاری طلیطلی ، مشهور به ابن لونقة و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی طلیطلی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان بن یونس بن عبدالاعلی مصری ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن یونس . منجم قرن چهارم هجری . رجوع به اب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان اندلسی ، مشهور به ابن هذیل . رجوع به علی اندلسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان تلمسانی . رجوع به علی تلمسانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان خزاز شوشی ، مکنّی به ابوالعلاء. رجوع به علی خزاز شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان سعدی ، مشهور به ابن قطاع و مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابن قطاع (ابوالقاسم علی بن جعفر...) و معجم ال...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحمان صانع. رجوع به علی صانع شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن حسن بن عبدالملک بن ابراهیم سلمی عباسی رقی بغدادی ، مشهور به ابن عصار و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم بن محمد کندی ، آل باکثیر. رجوع به علی کندی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبدالرحیم سلمی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قصار. ادیب و لغوی و خطّاط. رجوع به ابن قصار (ابوالحسن علی بن ....