 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمد، مکنی  به  ابوالفتح . وی  وزیر ملک  اهواز بود و به  روزگار ناصرخسرو در بصره  میزیست . مردی  اهل  و صاحب  فضل  و دانای  شعرو ادب  بود با کرمی  تمام . (از سفرنامه ٔ ناصرخسرو).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۷۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی بن  حسین بن  خلف بن  محمد ارموی ، مشهور به  ابن  قاضی  عسکر و ملقب  به  شرف الدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی بن  علان بن  عبدالرحمان ، مشهور به  ابن  حرانی  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  حرانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی بن  محمدبن  عبدالمعین بن  عون  هاشمی . آخرین  ملک  هاشمی در حجاز. رجوع  به  علی  هاشمی  (ابن  حسین بن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی بن  محمد بغدادی  حائری ، مشهور به  درویش . رجوع  به  علی  بغدادی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی  اصفهانی  باقولی  ضریر، مشهور به  جامع و مکنی  به  ابوالحسن . نحوی  بود. او راست : 1- کشف  المشکلات  و ایضاح  ا...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی  بیهقی  حنفی ، ملقب  به  علأالدین  و مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  بیهقی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی  ترکی  (علی بای  ...)، مکنی به  ابوالحسن . امیر تونس . رجوع  به  علی بای  اول  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی  عیسی ، مشهور به  ابن  کوچک  وراق . رجوع  به  علی  عیسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی  عیسی  فراء، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  فراء شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسین بن  علی  عوض  مزیدی  اسدی  حلی . رجوع  به  علی  عوض  شود.