علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکری ، مکنی به ابوالحسن . نام او رابصورت «علی بن عمربن احمدبن عبدالباقی بن بکری » نیز آورده اند. وی کتابدار کتابخانه ٔ نظامیه و از مردم باب الازج بود و در هجدهم رمضان سال 575 هَ . ق . درگذشت ودر «وردیه » دفن گردید. او نحو را نزد ابوالسعادات بن شجری و لغت را نزد ابومنصور جوالیقی فراگرفت . او راخطی نیکو بود و تعداد بسیاری از کتب را به خط خویش نگاشته است . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 104).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۲ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل اﷲبن محمد مرعشی شافعی . رجوع به علی مرعشی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل مزنی نحوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مزنی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فضل مؤیدی طالقانی . رجوع به علی طالقانی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن فضیل بن عیاض . پدر او از مشاهیر بود و در سال مؤاخذه ٔ برامکه یعنی سال 187 هَ . ق . درگذشت . اما خود علی بن فضیل در عب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فلاح . علی بن جعفربن فلاح کتامی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به فلاح . از وزرای دولتی فاطمی مصر. رجوع به علی کتا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن فویرة. علی بن یحیی ، مشهور به ابن فویرة و ملقّب به علاءالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بن یحیی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قابسی . علی بن محمدبن خلف معافری مالکی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن قابسی . رجوع به ابن قابسی (ابوالحسن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قارح . علی بن منصوربن طالب حلبی ، ملقّب به دوخلة و مشهور به ابن قارح و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حلبی (ا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن علی بطیوی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی بطیوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن علیف بن هیس بن سلیمان بن عمروبن نافع حکمی زبیدی رافعی شراحیلی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی حکمی ش...