علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکری ، مکنی به ابوالحسن . نام او رابصورت «علی بن عمربن احمدبن عبدالباقی بن بکری » نیز آورده اند. وی کتابدار کتابخانه ٔ نظامیه و از مردم باب الازج بود و در هجدهم رمضان سال 575 هَ . ق . درگذشت ودر «وردیه » دفن گردید. او نحو را نزد ابوالسعادات بن شجری و لغت را نزد ابومنصور جوالیقی فراگرفت . او راخطی نیکو بود و تعداد بسیاری از کتب را به خط خویش نگاشته است . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 104).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن داودبن یحیی بن کامل بن یحیی بن جباره ٔ زبیری قرشی اسدی . ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن . ر...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن طاهربن معوضةبن تاج الدین قرشی اموی . مکنی به ابوالحسن وملقب به الملک المجاهد. یکی از مؤسسان دو...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن محمدبن محمدبن علی بن عبدالکریم قرشی زبیدی بصری . ملقب به زین العابدین . رجوع به علی...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عمران قرشی مخزومی شیعی میمونی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی میمونی شود.
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عبیداﷲبن حرث بن رحضةبن عامربن رواحةبن حجربن معیص بن عامربن لؤی قرشی عامری . رجوع به علی عامری...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عمربن ابراهیم قرشی صوفی شاذلی . رجوع به علی شاذلی (ابن عمربن ...) شود.
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن عمر قرشی شاذلی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی شاذلی (ابن عمر...) شود.
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن زبیر قرشی کوفی . مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن زبیر. محدث بود (254 - 348 هَ . ق .).احمدبن ...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن علی قرشی بسطی اندلسی مالکی . مشهور به قلصادی و ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحس...
علی قرشی . [ ع َ ی ِ ق ُ رَ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمدبن وفا قرشی انصاری سکندری الاصل شاذلی مالکی . مشهوربه ابن وفا و مکنی به ابوالحسن . مفس...