اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن بکری ، مکنی به ابوالحسن . نام او رابصورت «علی بن عمربن احمدبن عبدالباقی بن بکری » نیز آورده اند. وی کتابدار کتابخانه ٔ نظامیه و از مردم باب الازج بود و در هجدهم رمضان سال 575 هَ . ق . درگذشت ودر «وردیه » دفن گردید. او نحو را نزد ابوالسعادات بن شجری و لغت را نزد ابومنصور جوالیقی فراگرفت . او راخطی نیکو بود و تعداد بسیاری از کتب را به خط خویش نگاشته است . (از معجم الادباء چ مارگلیوث ج 5 ص 104).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۶۲ ثانیه
علی جاوید. [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) (ملا...). مازندرانی ، مشهور به حبش . رجوع به علی مازندرانی شود.
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن علی بن ابراهیم جذامی ، مشهور به ابن قفاص . رجوع به علی قفاص شود.
علی جذامی . [ ع َ ی ِج ُ ] (اِخ ) ابن حمدون بن سماک بن مسعودبن منصور جذامی ، مشهور به ابن اندلسی . وی نخستین کسی بود که در روزگار بنی فاطمة...
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدحسن جذامی مالقی نباهی ، مشهور به ابن حسن و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی مالقی شود.
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن محمدبن سعیدبن موهب جذامی اندلسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن موهب . رجوع به علی ان...
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبداﷲبن عبدالظاهربن نشوان جذامی مصری سعدی ، ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی سعدی شود.
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن منصوربن ابی القاسم بن مختاربن ابی بکربن علی جذامی اسکندری ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به ز...
علی جذامی . [ ع َ ی ِ ج ُ ] (اِخ ) ابن محمد برجی جذامی . رجوع به علی برجی شود.
علی جرکسی . [ ع َ ی ِ ج َ ک َ ] (اِخ ) ابن حسین شاکر جرکسی پارسی . رجوع به علی شاکر شود.
علی جلدکی . [ ع َ ی ِ ج ِ دَ ] (اِخ ) ابن محمدبن ایدمر جلدکی ، ملقّب به عزالدین . شیمیدان و مقیم دمشق بود و نام او در نسخه های کتابهایی که ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.