 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  احمدبن  عبدالرحمان بن  احمدبن  عبدالرحمان بن  یعیش  زهری  باجی ، مکنی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  باجی  شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۱ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  نصربن  منصوربن  بسام  عبرتائی  بغدادی ، مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  بسام . وی  شاعر بود و در سال  230 هَ ....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  ولید، ملقّب  به  والدالجمیع. رجوع  به  علی  والدالجمیع شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  وهب  مسعری . رجوع  به  علی  مسعری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  هلال  جزائری  عراقی شیعی ، مشهور به  ابن  هلال . رجوع  به  علی  جزائری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  یحیی بن  احمدبن  عمادالدین  قادری  حموی ، ملقّب  به  علاءالدین . رجوع  به  علی  حموی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  یحیی  درینی  انباری ، مکنّی  به  ابوالحسن  و ملقّب  به  ثقةالدولة. رجوع  به  علی  انباری  (ابن  محمدبن ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن  یحیی  سلامه ٔ صنعانی . رجوع  به  علی  سلامة شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  یحیی  سلمی  سمیساطی ، مکنّی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  علی  سمیساطی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  یوسف بن  مسعود قیسی  قرطبی  شاعر، مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  خروف  و ملقّب  به  نظام الدین . وی  از اهالی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  محمدبن  یوسف  خروفه ٔ اندلسی  رندی  نحوی . رجوع  به  علی  اشبیلی  (ابن  محمدبن  علی بن  محمدبن ... مشهور به  ابن  خروف ) شود...