اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن احمدبن عبدالعزیزبن عبدالحق بن خراسان ، مشهور به ابن خراسان . آخرین تن از امرای آل خراسان در تونس بود. وی در سال 553 هَ . ق . پس از درگذشت عمش عبداﷲبن عبدالعزیز به حکومت رسید ولی در سال 554 هَ . ق . بر اثر فشار عبدالمؤمن کومی ، ناچار شد که از تونس به مراکش رود، اما قبل از رسیدن به مراکش در سال 555 هَ .ق . درگذشت و بدین ترتیب حکومت آل خراسان نیز منقرض گشت . (از الاعلام زرکلی از الخلاصة النقیة ص 54 و البیان المغرب ج 1 ص 316 و دائرة المعارف الاسلامیة ج 8 ص 258).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۲۸ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر تحیوی ، ملقب به موفق الدین و مشهور به صاحب . رجوع به علی تحیوی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمید، مکنّی به ابوالفتح . رجوع به ابن عمید (ابوالفتح ...) و حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 425 شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمیر نحوی کنانی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی کنانی (ابن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی بن محمد اشمونی الاصل قاهری شافعی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی اشمونی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عیسی دمشقی محلی نمراوی شافعی ، مشهور به قطبی و ملقب به علاءالدین . رجوع به علی قطبی شود.
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن غالب عامری ، مشهور به مجدالعرب و مکنّی به ابوفراس . رجوع به علی مجدالعرب شود.
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فرحون قیسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن فرحون . رجوع به علی قیسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فلاح ، مشهور به ابن مشعشع. وی از نوادگان امام موسی کاظم (ع ) و از امرای دولت مشعشعی در اهواز و حویزه بود....
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فهد تهامی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی تهامی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن قطان فاسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی فاسی (ابن محمدبن ...) شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.