علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن احمدبن مکی رازی ، ملقب به حسام الدین و مشهور به ابن مکی . فقیه و ساکن دمشق بود و به حلب نیز سفر کرد، و در سال 593 یا 598 هَ . ق . در دمشق درگذشت و در خارج باب فرادیس دفن شد. او راست : 1- خلاصة الدلائل فی تنقیح المسائل ، در فروع فقه حنفی ، و آن شرح قدوری است . 2- سلوة الهموم . 3- فتاوی . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 30 از فهرست مخطوطات الفقه الحنفی بالظاهریة و مفتاح السعادة ج 2 ص 142 و تاج التراجم ص 31 و الجواهر المضیة ج 1 ص 353 و کشف الظنون ص 999 و سایر صفحات ،و الفوائد البهیة ص 118 و هدیة العارفین ج 1 ص 703).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۰ ثانیه
علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال جزائری عراقی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به زین الدین . رجوع به علی جزائری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هلال کرکی . رجوع به علی کرکی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هند قرشی ، مکنّی به ابوالحسن . از مشایخ طریقت به فارس در اواخر قرن سوم و اوایل قرن چهارم هجری است . رجوع به اب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هندو. علی بن حسین بن هندو بغدادی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به ابن هندو. رجوع به ابن هندو و به علی (ابن حسین ب...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیثم کاتب ، مشهور به جونقا. رجوع به علی جونقا شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن هیصم . علی بن عبداﷲبن محمدبن هیصم هروی ، مشهور به ابن هیصم . رجوع به علی هروی (ابن عبداﷲبن محمدبن ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین رفیش نجفی ، از آل عنوز. رجوع به علی رفیش شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یاسین طرابلسی ، ملقّب به نورالدین . رجوع به علی طرابلسی (ابن یاسین ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی ، مشهور به ابن فویره و مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به علأالدین . فقیه حنفی بود و سالها امر قضا را به عهده دا...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی آیدینی رومی حنفی . رجوع به علی آیدینی شود.