علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسحاق بن محمدبن غانیة، مشهور به ابن غانیة. وی امیر جزایر بالیار و نواحی آن در شرق اندلس بود. که در سال 579 هَ . ق . پس ازدرگذشت پدرش حکومت را به دست گرفت و از مشغولیت بنی عبدالمؤمن (موحدین ) در اندلس استفاده کرد و در سال 586 بر ساحل بجایة در الجزائر دست یافت و برخی از مخالفان موحدین به وی پیوستند و او را لقب «امیرالمسلمین » دادند. سپس در جنگی که بین او و یعقوب بن یوسف مؤمنی درگرفت وی شکست خورد و فرار کرد و در سال 585 در خیمه ٔ یک پیرزال عرب درگذشت . (از الاعلام زرکلی چ 2 ج 5 ص 68 از المعجب ص 270 و وصفة جزیرة الاندلس ص 189).
واژه های همانند
۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۲ ثانیه
علی السویه . [ ع َ لَس ْ س َ وی ی َ ] (ع ق مرکب ) مساوی . برابر. یکسان . بطور تساوی . به برابری و یکسانی . (ناظم الاطباء). برابر هم . یک اندازه...
علی الصباح . [ ع َ لَص ْ ص َ ] (ع ق مرکب ) بامداد. صبحگاهان . بامدادان . هنگام بامداد : نشان بخت بلند است و طالع میمون علی الصباح نظربر جمال ر...
علی الطلوع . [ ع َ لَطْ طُ ] (ع ق مرکب ) هنگام طلوع آفتاب . (ناظم الاطباء). گاه آفتاب برآمدن . هنگام سرزدن آفتاب . || در ناظم الاطباء به م...
علی الظاهر. [ ع َ لَظْ ظا هَِ ] (ع ق مرکب ) بظاهر. ظاهراً. برحسب ظاهر. بصورت ظاهر.
علی العمیا. [ ع َ لَل ْ ع َ ] (ع ق مرکب ) کورانه . بدون بصیرت و بینایی . (ناظم الاطباء). کورکورانه . بطور چشم بسته . نسنجیده . ازروی نادانی . نا...
علی الغفلة. [ ع َ لَل ْ غ َ ل َ ] (ع ق مرکب ) ناگهان . غفلةً. بی خبر. (ناظم الاطباء). غافل وار. برغفلت . || گستاخانه . بی پروا. (ناظم الاطباء).
علی الحساب . [ع َ لَل ْ ح ِ ] (ع ق مرکب ) بنابر حساب . مبتنی بر حساب . || در اصطلاح امور حسابداری و در معاملات هنگامی که کسی از حساب معینی...
علی الخصوص . [ ع َ لَل ْ خ ُ ] (ع ق مرکب ) بخصوص . بویژه . خصوصاً. (ناظم الاطباء). خاصه . خاصةً. سیّما. لاسیّما. لاترما : در خطه ٔ ممالک توران ع...
علی الدوام . [ ع َ لَدْ دَ ] (ع ق مرکب ) همیشه . پیوسته . همواره . دائماً. مدام . (ناظم الاطباء). یک ریز. یک بند. بردوام : آبهای روان علی الدوا...
علی الوحید. [ ع َ لَل ْ وَ ] (اِخ ) ابن حاتم آخرین امیر از بنی حمدان صنعا. رجوع به علی حمدانی (ابن حاتم ) شود.