علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  اسحاق بن  محمدبن  غانیة، مشهور به  ابن  غانیة. وی  امیر جزایر بالیار و نواحی  آن  در شرق  اندلس  بود. که  در سال  579 هَ . ق . پس  ازدرگذشت  پدرش  حکومت  را به  دست  گرفت  و از مشغولیت  بنی عبدالمؤمن  (موحدین ) در اندلس  استفاده  کرد و در سال  586 بر ساحل  بجایة در الجزائر دست  یافت  و برخی  از مخالفان  موحدین  به  وی  پیوستند و او را لقب  «امیرالمسلمین » دادند. سپس  در جنگی  که  بین  او و یعقوب بن  یوسف  مؤمنی  درگرفت  وی  شکست  خورد و فرار کرد و در سال  585 در خیمه ٔ یک  پیرزال  عرب  درگذشت . (از الاعلام  زرکلی  چ  2 ج 5 ص 68 از المعجب  ص 270 و وصفة جزیرة الاندلس  ص 189).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن  عبدالستار قوصی . رجوع  به  علی  قوصی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالسلام  تسولی  مالکی ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  تسولی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالصادق بن  احمدبن  عبدالصادق بن  محمدبن  عبداﷲ عیادی  مالکی ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  عیادی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالصمد بکری  کرمانی  قنوجی  هندی  حنفی  (علی اصغر...). رجوع  به  علی اصغر کرمانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالصمد سخاوی ، ملقب  به  علم الدین . رجوع  به  علم الدین  (علی بن  محمدبن  عبدالصمد...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعالی بن  عبدالباقی بن  ابراهیم بن  علی بن  عبدالعالی  عاملی  میسی . رجوع  به  علی  میسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیز. از شاگردان  و روات  ابوعبید قاسم بن  سلام  است . وفات  او در سال  287 هَ . ق . بوده  است . (از الفهرست  ابن الندی...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیزبن  ابراهیم بن  بناء ، مکنّی  به  ابوالحسن  ومشهور به  ابن  حاجب النعمان . متولد سال  340 و متوفی  در 423 هَ . ق . ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیزبن  أبی  محمدخلیعی  موصلی حلبی ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  خلیعی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبدالعزیزبن  حسام بن  حامد، مشهور به  ابن  ام  ولدزاده ٔ رومی . رجوع  به  علی  رومی  شود.