اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن ابراهیم بن جباره ٔکندی محلی سخاوی مالکی ، ملقب به شرف الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جبارة (554 - 632 هَ . ق .). وی ادیب و نحوی و شاعر بود. و در قاهره درگذشت . اوراست : نظم الدر فی نقدالشعر. و نیز او را دیوان شعری است . (از معجم المؤلفین ج 7 ص 34 از کشف الظنون ص 1961 و هدیة العارفین ج 1 ص 707 و الوافی صفدی ج 12 ص 6 و بغیة الوعاة سیوطی ص 329 و ایضاح المکنون ج 1 ص 507).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۵ ثانیه
علی حلوانی . [ ع َ ی ِ ح ُ ] (اِخ ) ابن محمدبن احمدبن محمدبن محمود مکنّی به ابوالقاسم و مشهور به ابن حلوانی . وی از بغداد به ممالک دیگر س...
علی خاقانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن حسین خاقانی حلی نجفی . رجوع به علی خیقانی شود.
علی خلخالی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن قلی بن محمد خلخالی اصفهانی . نحوی و صرفی و مفسر و ادیب و شاعر و حکیم و نویسنده ٔ اواخر قرن یازدهم و ...
علی خربوتی . [ ع َ ی ِ خ َ ] (اِخ ) ابن عمر خربوتی مصری (علی خیری ...). رجوع به علی خیری شود.
علی خرقانی . [ ع َ ی ِ خ َ رَ ] (اِخ ) ابن جعفر خرقانی (یا علی بن احمد خرقانی ). از بزرگترین مشایخ صوفیه ٔ اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم ...
علی حمدانی . [ ع َ ی ِ ح َ ] (اِخ ) مکنّی به ابوالحسن . وی چهارمین تن از امرای حمدانی حلب است که از سال 392 تا 394 هَ . ق .حکومت کرد. (از ط...
علی حمدانی . [ ع َ ی ِ ح َ ](اِخ ) ابن حاتم بن احمد یامی (علی الوحید...). وی هشتمین و آخرین تن از بنی حمدان یمن بود. در سال 556 هَ . ق . پس...
علی حفناوی . [ ع َ ی ِح َ ] (اِخ ) مشهور به خیاط. رجوع به علی خیاط شود.
علی مدارسی . [ ع َ ی ِ م َ رِ ] (اِخ ) ابن جمال الدین بن محمد ابراهیم بن شمس الدین بن مجدالمعالی قوام الدین مرعشی مدارسی . رجوع به علی مرعش...
علی مراکشی . [ ع َ ی ِم َرْ را ک ُ ] (اِخ ) ابن علی بن عمر مراکشی . مکنی به ابوالحسن . از علمای قرن 7 هَ . ق . در بلاد مغرب . وی در علم نجوم ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.