علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن موسی بن علی بن حسن بن محمد دمشقی شافعی ، مشهور به ابن عمادالدین و ابن وِس ّ، و ملقب به علاءالدین . متولد در سال 917 هَ . ق . وی در 971 هَ . ق . در دمشق درگذشت . او را حواشیی بر شرح ابن مصنف بر ألفیة میباشد. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 37 از شذرات الذهب ابن عماد ج 8 ص 363).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۰۶ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیم مصری ،ملقب به بهاءالدین و مشهور به ابن حنا، وزیر الظاهرباﷲ فاطمی . رجوع به علی مصری (ابن محمدبن ...)...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلیم نوری ، مکنّی ومشهور به ابوالحسن سفاقسی . رجوع به علی نوری شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سهل صائغ دینوری ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی صائغ شود.
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن محمدبن سید نحوی بطلیوسی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهور به خیطال . رجوع به علی بطلیوسی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سیرماذیانی . کاتب بود و به عربی شعر هم می گفت و دیوان او پنجاه ورقه است . (از الفهرست ابن الندیم ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاکر مؤدب لیثی واسطی . رجوع به علی مؤدب شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن شاه ظاهری بغدادی ، مکنّی به ابوالقاسم . رجوع به ابن الشاه الظاهری و نیز به علی بن محمدبن الشاه الظاهری ... ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن صافی بن شجاع ربعی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی ربعی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن صائغ کنانی . رجوع به علی کنانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن محمدبن طیب جلابی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی جلابی شود.