علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن التمش ، ملقب به جلال الدین . وی حاکم قنوج بود و در ماه شعبان سال 645 هَ . ق .هنگامی که برادرش سلطان ناصرالدین محمودبن شمس الدین التمش به فتح ولایت میان دوآب مبادرت کرد همراه وی بود و پس از پایان جنگ و جدال ، ناصرالدین محمود ایالت کهتل را به برادر خود جلال الدین علی تفویض کرد، ولی جلال الدین علی بر اثر برخی توهمات از راه کوهستان بجانب لاهور فرار کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 624).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۴۸ ثانیه
علی عنسی . [ ع َ ی ِ ع َ ] (اِخ ) ابن یحیی . ملقب به شمس الدین . شاعریمانی . وی از بنی عنس و از مذحج بود و مورد خشم الملک المظفر رسولی واقع ...
علی عمری . [ ع َ ی ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن مرادبن عثمان بن علی بن قاسم عمری موصلی شافعی . وی ادیب بود و در سال 1147 هَ . ق . متولد ش...
علی عمری . [ ع َ ی ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن محمد علوی عمری شجری . ملقب به نجم الدین و مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن صوفی ....
علی عمری . [ ع َ ی ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن محمد شیرازی عمری شافعی . ملقب به مظفرالدین . رجوع به علی شیرازی شود.
علی عمری . [ ع َ ی ِ ع ُ م َ ] (اِخ ) ابن مراد عمری موصلی شافعی .ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالفضل . ادیب و شاعر متولد در سال 1060 هَ . ق...
علی غروی . [ ع َ ی ِ غ َ رَ ] (اِخ ) ابن احمد عادلی عاملی مشهدی غروی . رجوع به علی عادلی شود.
علی غروی . [ ع َ ی ِ غ َ رَ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن زین العابدین حسینی سنجانی غروی . ملقب به محدث و مکنی به ابوالفضائل . رجوع به علی سنج...
علی غروی . [ ع َ ی ِ غ َ رَ ] (اِخ ) ابن حجةاﷲبن علی بن عبداﷲبن حسین بن محمدبن ابراهیم عمربن حسن مثنی بن حسن السبط (ع ) طباطبائی شولستانی ...
علی غزال . [ ع َ ی ِ غ َزْ زا ] (اِخ ) ابن احمدبن محمدبن غزال نیشابوری . مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابوالحسن ، و علی (ابن احمد...) شود.
علی مرسی . [ ع َ ی ِ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل اندلسی مرسی ضریر. مشهور به ابن سیدة و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ابن سیدة و علی (ابن سیدة.....