علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن التمش ، ملقب به جلال الدین . وی حاکم قنوج بود و در ماه شعبان سال 645 هَ . ق .هنگامی که برادرش سلطان ناصرالدین محمودبن شمس الدین التمش به فتح ولایت میان دوآب مبادرت کرد همراه وی بود و پس از پایان جنگ و جدال ، ناصرالدین محمود ایالت کهتل را به برادر خود جلال الدین علی تفویض کرد، ولی جلال الدین علی بر اثر برخی توهمات از راه کوهستان بجانب لاهور فرار کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 624).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۳ ثانیه
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حسن بن علی بن لطف اﷲ حسینی قنوجی بخاری ، مشهور به صدیق حسن . رجوع به علی قنوجی شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن حسین بن محمدبن محمد حسینی عاملی جزینی ، مشهور به صائغ. رجوع به علی صائغ شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلف بن عبدالمطلب بن حیدربن محمدبن فلاح موسوی حسینی مشعشعی حویزی . محدث و مفسر و ادیب . رجوع به ...
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن خلیفه ٔ حسینی مالکی . او راست : الریاض الخلیفیة، که منظومه ای است نونی و در آخر جمادی الثانی سال 11...
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن زین العابدین بن هاشم عراقی حسینی فاسی ، مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی عراقی شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن سعیدبن سعدبن زیدبن محسن حسینی طالبی . از اشراف مکه . رجوع به علی طالبی (ابن سعیدبن ...) شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالحسین بن سلطان موسوی حسینی . رجوع به علی موسوی شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن محمدبن یحیی بن مجدالدین طبری حسینی شافعی مکی . رجوع به علی طبری شود.
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن عبدالکریم بن علی بن محمدبن علی بن عبدالحمید حسینی علوی نیلی نجفی ، مشهور به نسابة و مکنّی به اب...
علی حسینی . [ ع َ ی ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی بکربن علی بن ابراهیم بن علی بن عدنان حسینی دمشقی حنفی ، مشهور به نقیب الاشراف . رجوع ...