علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن التمش ، ملقب به جلال الدین . وی حاکم قنوج بود و در ماه شعبان سال 645 هَ . ق .هنگامی که برادرش سلطان ناصرالدین محمودبن شمس الدین التمش به فتح ولایت میان دوآب مبادرت کرد همراه وی بود و پس از پایان جنگ و جدال ، ناصرالدین محمود ایالت کهتل را به برادر خود جلال الدین علی تفویض کرد، ولی جلال الدین علی بر اثر برخی توهمات از راه کوهستان بجانب لاهور فرار کرد. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 624).
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۲.۹۲ ثانیه
علی قلقشندی . [ ع َ ی ِ ق َ ق َ ش َ ] (اِخ ) ابن احمد قلقشندی مصری شافعی . وی نسب شناس (نسابه ) بود و در حدودسال 790 هَ . ق . درگذشت . او راست ...
علی قسطمونی . [ ع َ ی ِ ق َ طَ ] (اِخ ) (علی اطول ...) ابن محمد قسطمونی رومی خلوتی شعبانی . مشهور به قره باش . رجوع به علی اطول قره باش شو...
علی قسنطینی . [ ع َ ی ِ ق ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد تمیمی مغربی اشعری قسنطینی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی تمیمی شود.
علی کفرطابی . [ ع َ ی ِ ک َ ف َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن بختیشوع کفرطابی . وی چشم پزشک و کحال از اهالی «کفرطاب » در سوریه بود و وفات وی بعد ...
علی کلبشاوی . [ ع َ ی ِ ک َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ابوبکر انصاری شافعی . مشهور به کلبشی و کلبشاوی . رجوع به علی انصاری شود.
علی قومناتی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) فقیه بود و در حدود سال 800 هَ . ق . درگذشت . او راست : 1- شرح الزیج الشامل یوزجانی . 2- شرح الوقایة فی الفقه ...
علی کارزانی . [ ع َ ی ِ ] (اِخ ) ابن منصوربن محمدبن ابی المعالی بن احمد حسینی کارزانی الاصل حائری المولد. مشهور به علی الکبیر. رجوع به علی ...
علی کازرونی . [ ع َ ی ِ زِ ] (اِخ ) ابن عباس بن حسین شیرازی کازرونی . مشهور به حاج مجتهد و متخلص به رحمت . شاعر بود و در ابتدای امر به نجف ...
علی کازرونی . [ ع َ ی ِ زِ ] (اِخ ) ابن محمدبن محمودبن ابی العزبن احمدبن اسحاق بن ابراهیم کازرونی بغدادی شافعی . ملقب به ظهیرالدین . ریاضی...
علی قهستانی . [ ع َ ی ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) (خواجه ...) وی ملقب به علاءالدین بود و اصلش از قهستان است سپس به خوارزم رفت و به ملازمت در گاه ...