علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن امیةبن خلف . از کفار قریش بود که در غزوه ٔ بدر، عبدالرحمان بن عوف وی و پدرش امیة را اسیر ساخت و بلال حبشی که در مکه از آنها متضرر شده بود انصار را تشویق به قتل آنان کرد و بالاخره هر دو با شمشیر حبیب بن یصاف انصاری و حباب بن منذر کشته شدند. (از حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 340) (از امتاع الاسماع مقریزی ج 1 ص 90).
واژه های همانند
۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۸۲ ثانیه
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن حکم بن زبیر نخعی انباری ضریر. مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی نخعی شود.
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن شاهک عصار ضریر بیهقی . رجوع به علی بیهقی (ابن شاهک ...) شود.
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن عبدالغنی فهری حصری ضریر قیروانی . مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی حصری شود.
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن عبدالجبار شاذلی ضریر. مکنی به ابوالحسن و ملقب به نورالدین . رجوع به شاذلی و علی بن عبداﷲبن .....
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن علی نطوبسی قاهری ازهری ضریر مالکی سنهوری . ملقب به نورالدین و مکنی به ابوالحسن . رجوع به ع...
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن عثمان خلوتی ضریر. مشهور به ناظم الدرر. رجوع به علی خلوتی شود.
علی ضریر.[ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن عساکربن مرحب بن عوام بطائحی ضریر. مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی بطائحی شود.
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بن عبداﷲ قهندزی نیشابوری ضریر. مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی قهندزی شود.
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ](اِخ ) ابن محمدبن ابراهیم بخاری ضریر. مکنی به ابوالحسن و ملقب به حمیدالدین . رجوع به علی بخاری شود.
علی ضریر. [ ع َ ی ِ ض َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی ازجی ضریر. مکنی به ابوالحسن . رجوع به علی ازجی شود.