علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بسام شنترینی اندلسی ، مکنی به ابوالحسن (477 - 542 هَ . ق .). ادیب و شاعر و مورخ رجوع به ابن بسام و به کتب ذیل شود. معجم المؤلفین ج 7ص 43 و کشف الظنون ص 825 و معجم الادباء ج 12 ص 275 و تاریخ الفکر الاندلسی ص 288 و المخطوطات التاریخیة و ص 56و هدیة العارفین ج 1 ص 702 و ایضاح المکنون ج 1 ص 541 والوافی صفدی ج 12 ص 13 و فهرس المؤلفین بالظاهریة.
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مقرب بن منصوربن مقرب بن حسن بن عزیزبن ضبار ربعی عیونی ، مکنّی به ابوعبداﷲ و ملقّب به جمال الدین . رجوع به علی ر...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مقرب احسائی . رجوع به علی احسائی شود.
علی . [ ع َ ](اِخ ) ابن مقلدبن نصربن منقذ کنانی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به سدیدالملک . رجوع به علی کنانی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مقلد ندیم ، مکنّی به ابوالحسن . وی موسیقیدان بود و در غناء و آهنگ های مختلف دستی داشت و مدتی ندیم المستظهر و المست...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مقلة. علی بن حسن بن اسماعیل بن احمدبن جعفربن محمدبن صالح بن حسان بن حصن عبدری ، مشهور به ابن مقلة و مکنّی به ابو...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مکرم . علی بن حسین بن مکرم ، مکنّی به ابوالقاسم و ملقّب به ناصرالدین و مؤیدالدولة و مشهور به ابن مکرم . از ملوک ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مکی . علی بن احمدبن مکی رازی ، ملقّب به حسام الدین و مشهور به ابن مکی . رجوع به علی (ابن احمدبن مکی ...) شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مکی . علی بن محمدبن مکی بن عیسی بن حسن بن عیسی شامی عاملی جیلی ، ملقّب به نجیب الدین و مشهور به ابن مکی . رجوع ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مکی کاظمی . رجوع به علی کاظمی شود.
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن ملک معز، ملقّب به ملک منصور. وی از غلام زادگانی بود که بر مصر سلطنت می کردند. پدر او ملک معز الترکی الصالحی در سال ...