اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

علی

نویسه گردانی: ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن بلیق حاجب . وی در اوایل خلافت القاهر باﷲ عباسی منصب حجابت او را عهده دار بود، ولی پس از مدتی چون برخی از بزرگان که علی و پدرش بلیق بن مقلة نیز جزء آنان بودند، شروع به مخالفت با القاهر باﷲ کردند. القاهر نیز آنان را به قتل رساند. (از حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 296).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
علی تونسی . [ ع َ ی ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمدبن ابی القاسم بن محمدبن فرحون تونسی الاصل مدنی المولد و المنشاء، مالکی ، مکنّی به ابوالحسن و مشهو...
علی تونسی . [ ع َ ی ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن محمد میلی جمالی تونسی مالکی . رجوع به علی جمالی شود.
علی تونسی . [ ع َ ی ِ ن ِ ] (اِخ ) ابن یونس بن عبداﷲ لهواری تونسی ، ملقّب به نورالدین و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی لهواری شود.
علی تونسی . [ ع َ ی ِ ن ِ ] (اِخ ) علی صادق بای تونسی . او راست : مناهج التعریف باصول التکلیف ، که درسال 1302 هَ . ق . از تألیف آن فراغت یا...
علی تهامی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن حیدربن محمدبن احمد هاشمی حسنی تهامی . از والیان یمن بود و در سال 1182 هَ . ق . متولد شد. ابتدا از یارا...
علی تهامی . [ ع َ ی ِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمدبن فهد تهامی ، مکنّی به ابوالحسن . وی شاعری فصیح بود که در یمن متولد شد و به شام و عراق و جبل ...
علی تجیبی . [ ع َی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن حسن بن ابراهیم تجیبی اندلسی مالکی ، مشهور به حرالی . رجوع به علی حرالی شود.
علی تجیبی . [ ع َ ی ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن قاسم بن محمد تجیبی مغربی ، مشهور به زقاق و مکنّی به ابوالحسن . رجوع به علی زقاق شود.
علی تحیوی . [ ع َ ی ِ ت َ ی َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عمر تحیوی ، ملقّب به موفق الدین و مشهور به صاحب . وی وزیر و از اهالی یمن بود. در سال 696 ...
علی تربتی . [ ع َ ی ِ ت ُب َ ] (اِخ ) مشهور به فیضی . رجوع به علی فیضی شود.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.