 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  بندار مؤدب . مافروخی  در «محاسن  اصفهان » نام  او را جزء دانشمندان  متقدم  عصر خود (قرن  پنجم  هجری ) آورده  است ، و ظاهراً وی  همان  علی بن  بندار رازی  حنفی  است . رجوع  به  علی  رازی  (ابن  بندار...) شود. (از محاسن  اصفهان مافروخی  ص 32) (از ترجمه ٔ محاسن  اصفهان  آوی  ص 124).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۵ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  صلاح الدین  سخومی . رجوع  به  علی  سخومی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  صلاح الدین  یوسف  ایوبی ، مشهور به  ملک  افضل  نورالدین . رجوع  به  علی  ایوبی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  صوفی .علی بن  محمدبن  علی بن  محمد علوی  عمری  شجری ، ملقّب  به  نجم الدین  و مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  صوفی . ر...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  صیرفی . علی بن  داوودبن  ابراهیم  جوهری ، مشهور به  ابن  صیرفی .رجوع  به  علی  جوهری  (ابن  داوودبن  ابراهیم ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  صیرفی . علی بن  عثمان  بن  عمربن  صالح  دمشقی  شافعی ، مشهور به  ابن  صیرفی  و ملقّب  به  علاءالدین  و مکنّی  به  ابوالحسن ....
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  ضائع. علی بن  محمدبن  علی بن یوسف  اشبیلی ، مشهور به  ابن  ضائع و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  اشبیلی  (ابن  محمدبن ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  طالب  هندی  پیشاوری  (علی رضا...). رجوع  به  علی رضابن  طالب ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  طاووس . علی بن  موسی  بن  جعفربن  محمدبن  احمدبن  طاووس  علوی  فاطمی ، مشهور به  ابن  طاووس  و مکنّی  به  ابوالقاسم  وملقب  ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  طاهر، مشهور به  سیدمرتضی  علم الهدی . برادر سیدرضی .رجوع  به  علم المهدی  موسوی  (علی بن  ابی احمد...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  طاهربن  جعفر سلمی ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  سلمی  (ابن  طاهر...) شود.