 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  بهاءالدین  محمد جوینی ، نواده ٔ خواجه  شمس الدین  محمد صاحبدیوان . رجوع  به  علی  جوینی  (ابن  بهاءالدین ...) شود.
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۱.۵۲ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  قصار.علی بن  احمد بغدادی ، مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  قصار. رجوع  به  علی  قصار (ابن  احمد بغدادی ) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  قطاع . علی بن  جعفربن  علی  سعدی  صقلی ، مشهور به  ابن  قطاع  و مکنّی  به  ابوالقاسم . رجوع  به  ابن  قطاع  و علی بن  جعفربن...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  قطان . علی بن  محمدبن  عبدالملک بن  یحیی بن  ابراهیم بن  یحیی  کتامی ، مشهور به  ابن  قطان  و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  قلال . علی بن  عبداﷲبن  طیب  جزائری ، ملقّب  به  زین الدین  و مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  قلال . رجوع  به  علی  جز...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  قلی بن  محمد خلخالی  اصفهانی . رجوع  به  علی  خلخالی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  قلیج ، ملقّب  به  سیف الدین . وی  مدرسه ای  وقف  کرده  بود که  ذکر آن  در عیون الانباء آمده  است . رجوع  به  عیون الانباء ج ...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی .[ ع َ ] (اِخ ) ابن  قیم  علی بن  عیاد اسکندری ، مشهور به ابن  قیم . رجوع  به  علی  اسکندری  (ابن  عیاد...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  کامل بن  اسماعیل  حموی ، ملقّب  به  علاءالدین . رجوع  به  علی  حموی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  کامه . وی  ظاهراً از امرای  آذربایجان  و خواهرزاده ٔ رکن الدوله  بوده  است . (از مجمل التواریخ  و القصص ، حاشیه ٔ ص 392).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  کرامة. علی بن  مصطفی بن  ابی اللطف  طرابلسی  حنفی ، مشهور به  ابن  کرامة. رجوع  به  علی  طرابلسی  (ابن  مصطفی بن  ابی اللطف ...