علی
نویسه گردانی:
ʽLY
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن جهم بن بدربن جهم بن سعود قرشی شامی ، مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن جهم (188 تا 249 هَ . ق .). شاعر دربار المتوکل عباسی . رجوع به ابن جهم و نیز به کتب ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 54 و کشف الظنون ص 803 و تاریخ بغداد ج 11 ص 367 و طبقات الشعراء ابن معتز ص 151 و الموشح مرزبانی ص 344 و الاغانی ج 10 و ص 20 و کامل التواریخ ابن اثیر ج 7 ص 249 و طبقات الحنابلة ص 164 و دیوان ابن جهم تألیف خلیل مردم .
واژه های همانند
۵,۷۹۱ مورد، زمان جستجو: ۱.۳۴ ثانیه
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن معتضد، ملقّب به المکتفی باﷲ و مکنّی به ابومحمد. هفدهمین خلیفه ٔ عباسی . رجوع به علی عباسی (ابن احمد معتضدبن موفق...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن معصوم . علی بن احمدبن محمدبن معصوم بن نصیرالدین بن ابراهیم بن سلام اﷲبن مسعودبن محمدبن منصور حسنی حسینی ، مشهوربه ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن معقل ، مکنّی به ابوالحسن . «حبال » صاحب کتاب الوفیات از وی یاد کرده و او را صاحب ابوعلی فارسی دانسته و سال وفات ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن معلی .وی کلانتر قطیف بود و در سال 281 هَ . ق . یکی از بزرگان قرمطی به نام یحیی بن ذکرویه بن مهرویه به منزل اورف...
علی . [ع َ ] (اِخ ) ابن معلی بزاز. وی محدث و از مردم سینیز(دهی به فارس ) بود. (منتهی الارب ) (از تاج العروس ).
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مغلی . علی بن محمودبن ابی بکر حموی مصری حنبلی ، مشهور به ابن مغلی و ملقّب به علاءالدین . رجوع به علی حموی (ابن ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مغیره ٔ اثرم بغدادی ،مکنّی به ابوالحسن . رجوع به اثرم (علی بن ...)، و مآخذ ذیل شود: معجم المؤلفین ج 7 ص 244. تاریخ...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مفضل بن علی بن مفرج بن حاتم بن حسن بن جعفر لخمی مقدسی اسکندرانی مالکی ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به شرف الدین ...
علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن مفید، مکنّی به ابوالقاسم . از فضلای قرن پنجم هجری ، او راست : نزهةالناظر و تنبیه الخاطر فی کلمات النبی و الائمة. (از م...
علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن مقاتل بن عبدالخالق حموی . رجوع به علی حموی شود.