 
        
            علی 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ʽLY 
    
							
    
								
        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  حسن بن عبدالرحمان  مقری ، محمدبن  جعفر تمیمی ، مشهور به  ابن النجار. صاحب  «تاریخ  کوفه » از وی  یاد کند و گوید که  در حلقه ٔ درس  او بیش  از هزار تن  حاضر می شدند که  برای  آنها قرآن  تدریس  می کرد و بسیاری  از قاریان  بزرگ  شاگرد وی  بودند. (از معجم  الادباء چ  مارگلیوث  ج 5 ص 113).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۵,۷۹۴ مورد، زمان جستجو: ۳.۳۹ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  مخلوف  طرابلسی  مغربی ، مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  طرابلسی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  منجم ، مکنّی  به  ابوالحسن  و مشهور به  ابن  منجم . رجوع  به  علی بن  هارون بن  علی بن ... شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  ناشربن  مبارک  وهرانی ، مکنّی  به  ابوبکر. رجوع  به  علی  وهرانی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  وصیف  بغدادی ، مشهور به  ناشی اصغر. رجوع  به  ناشی الاصغر (علی بن  عبداﷲ...) شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  یوسف بن  محمد حوینی ، مشهور به  شیخ  حجاز و مکنّی  به  ابوالحسن . رجوع  به  علی  جوینی  (ابن  یوسف بن  عبداﷲ...) شو...
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲبن  یوسف  بیری  حلبی ، ملقّب  به  علاءالدین . رجوع  به  علی  بیری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن  عبداﷲ ازمیری ، ملقّب  به  حجا و مشهور به  بورغانجی زاده . رجوع  به  علی  ازمیری  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ انطاکی  رومی  حنفی . رجوع  به  علی  انطاکی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ باراس  دوعنی  حضرمی . رجوع  به  علی  دوعنی  شود.
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        علی . [ ع َ] (اِخ ) ابن  عبداﷲ بارقی . رجوع  به  علی  بارقی  شود.